
دل من روی زمینه دل تو تو آسمونه
انقدر دوست دارم من که فقط خدا میدونه
بیا یه عهدی ببندیم ببینیم کدوم یک از ما
تا ته جاده ی دنیا بر سر عهدش میمونه
بعضی قلبا بی ستارن یه ستاره هم ندارن
شایدم ستاره هاشون مث ما تو کهکشونه
به جای غرور بلندن که دارن به ما میخندن
کاش با هم بریم یه جا که بر خلاف شهرمونه
یادمه پرسیدم از تو که میشه با هم بمونیم ؟
گفتی این که دست ما نیست، بذارش پای زمونه
چه بباری چه بتابی چه بخندی چه بخوابی
عزیزم چه فرقی داره واسه اون که شد دیوونه
نکنه بری یه روزی با یه قایق از کنارم
واسهی دلم نذاری نه اشاره نه نشونه
میدونم یه جای این عشق، خستگی کار میده دستت
مرغ عشقمون رو آخر میکنی بی آشیونه
من نمیدونم چی میشه، نمیشه بگذرم از تو
شاید اون موقع ببارم تا شاید بیای به خونه
خلاصه فقط میخواستم قصمون رو گفته باشم
میدونم که آخر عشق با خدای مهربونه
دل من فکراشو کرده که صبور و باوفا شه
کاش دل تو هم صبور شه این روزا اگر بتونه
دیگه حرفی نیست عزیزم، بجز اشکی که می ریزیم
کاش بپرسی راز عشق و از گلای ناز پونه
مریمم گلم نازنینم دوستت دارم